بریتانیا در دستان تو! | نقد و بررسی بازی Assassin's Creed Valhalla
ارسال شده توسط ادمین در تاریخ جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۴۳ ب.ظ


بازی Assassin's Creed Valhalla اولین بار با استریم چندین ساعته و غافلگیر کننده طراح مشهور، باس لاجیک معرفی شد. طولی نکشید تا اولین تریلر سینماتیک و اولین تریلر in-game بازی هم طی رویدادهای مختلف به نمایش درآمد. شاید در وهله اول، بازی AC Valhalla یک کپی همهجانبه از Odyssey به حساب بیاید؛ اما تغییرات بزرگ اعمال شده توسط شرکت فرانسوی Ubisoft، به ما نشان میدهد که فرانچایز در مسیر قابل قبولی قرار دارد. با من و وبسایت هواداران اساسینز کرید و نقد و بررسی بازی Assassin's Creed Valhalla همراه باشید.
پ.ن: برای تجربه کامل و دقیق بازی و ارائه و جمعآوری یک نقد و بررسی حرفهای، تصمیم گرفتیم کمی با تاخیر نقد بازی را منتشر کنیم؛ لذا بابت این تاخیر چندماهه از شما کاربران عزیز پوشش میطلبیم.
سری Assassin's Creed، همواره یکی از فرانچایزهایی بوده که از طرفداران بسیاری در سراسر جهان برخوردار است. کمتر IP در صنعت گیم پیدا میشود که حداقل از بعد تجاری، به اندازه سری AC همواره سودآور و محبوب باشد. اگر هماکنون از فرانچایز Assassin's Creed به عنوان محبوبترین و باارزشترین ip شرکت Ubisoft یاد کنیم، بدون شک اشتباه نکردیم. مقبولیت این فرانچایز تا حدی بالاست، که هواداران هر دو سال یکبار، انتظار انتشار نسخه جدیدی از این سری توسط Ubisoft را دارند. متاسفانه برخلاف نسخههای درخشانی که در نسل هفتم از AC شاهد بودیم، نسل هشتم، شروع سراشیبی افت کیفیت و محتوا عناوین Assassin's Creed بود. عرضه نسخههای پرایرادی چون Rogue، Unity و Syndicate، موجب شد تا بسیاری از تحلیلگران، ip کیش یک قاتل را در شرف سوختن ببینند. با این حال تغییری بزرگ در ژانر و قالب Assassin's Creed، موجب به ادامه حیات این سری تا سالیانی طولانی شد. درست حدس زدید، منظور من از این تغییر بزرگ، ورود المانهای RPG یا نقشآفرینی به سری بود. رگههای ابتدایی این عمل در Origins به طور کامل مشهود، و در Odyssey به تکامل محض رسید. Valhalla هم راه Odyssey را ادامه داده و بیشتر یک بازی نقشآفرینی قلمداد میشود تا یک بازی ماجراجویی و خطی. آیا این تغییر سبک و روند داستانگویی در افزایش کیفیت بازی موثر بوده است؟ در ادامه به پاسخ این سوال میپردازیم.
وقایع داستانی بازی AC Valhalla، دقیقا پس از بسته الحاقی The Fate of Atlantis از بازی AC Odyssey اتفاق میافتد. این بازی به نوعی آخرین نسخه از سهگانه مدرن لیلا حسن به شمار میآید و درحالی که او عصای باستانی را در اختیار گرفته، بازیکن را به دوران وایکینگی و کودکی شخصیتی بنام Eivor میبرد. وقایع ابتدایی و هسته اصلی داستان Eivor، شاید در بسیاری از نسخههای سری تکرار شده است. درست متوجه شدید؛ کلیشه دوباره ما همان مبحث انتقام است.
اسـپویل: پیشزمینه داستان Eivor، به حمله دشمنان به قبیله او و کشتن پدر و مادرش شروع میشود. حال Eivor بزرگ شده و به مبارز و وایکینگی قدرتمند تبدیل میشود. پایان اسپویل. اولین تفاوت عمدهای که در سیستم روایت Valhalla نسبت به Odyssey متوجهش میشوید، قابلیت تغییر جنسیت شخصیت Eivor در هر نقطهای از بازی است. ریتم روایت Valhalla، برخلاف Odyssey، بر پایه روایت دو شخصیت جدا با دو جنس مخالف دنبال نمیشود. در بازی Assassin's Creed Odyssey، با انتخاب یکی از دو شخصیت کاساندرا یا الکسیوس، خط داستانی شخصیت دیگر را تحت تاثیر خود قرار میدادیم. اینجا خبری از چنین مکانیزمی نیست و چه مونث و چه مذکر، به نام Eivor خطاب میشوید. داستان بازی Assassin's Creed Valhalla در سه بخش روایت میشود. اولین بخش به دوران مدرن یا به عبارتی "آینده" و بازی در نقش لیلا حسین مربوط است. لیلا حسین اهدافی را دنبال میکند که باید با مرور گذشته و خاطرات Eivor، به جواب سوالاتش برسد. اما بخش دوم و جذابترین بخش داستانگویی بازی، به گذشته و بازی در نقش Eivor خلاصه میشود. گذشته ما اینبار در وقایع قرون وسطی انگلیس اتفاق میافتد؛ جایی که رهبران بزرگ دانمارکی با نامهای آلفرد و گاترم درحال مبارزه با یکدیگر هستند. به کمک رفرنسهای متعددی اکه از تاریخ واقعی در بازی داده میشود، شاهد داستانی به شدت واقعگرایانهتر نسبت به عناوین قبلی Assassin's Creed هستیم. بخش سوم که قصد ندارم آن را اسپویل کنم، به اعتقادات و عقاید اساطیری و اسکاندیناوی مربوط است. بدون شک داستان Assassin's Creed Valhalla را میتوان بزرگترین نقطه عطف آن در نظر گرفت. برخلاف نسخههای قبلی Assassin's Creed، اینبار شاهد روایتی ضد و نقیض نیستیم و هر بخش و معمای بازی مانند یک زنجیر بخش دیگر را تایید میکند. شخصیتپردازی مناسب، یکی از اصلیترین دلایلی است که گیمر را تا لحظه آخر پای داستان طولانی خودش نگه میدارد. از روابط جذاب بین ایوور و سیگرد گرفته، تا قصههای گذشته ایوور و کاراکتر کاریزماتیک اودین، همه از جمله دلایلی است که داستان بازی Assassin's Creed Valhalla را به مهرهای درخشان در نقد ما تبدیل میکند. این شخصیتپردازی مناسب تنها به شخصیتهای مثبت خلاصه نشده و درخصوص انتاگونیستهای بازی هم صدق میکند؛ هرچند معتقدم Ubisoft به طور کامل از پتانسیلهای شاه الفرد در داستان خود استفاده نکرد. همانند Assassin's Creed Odyssey، بازی از سیستم انتخاب دیالوگ استفاده میکند. با اینکه انتخاب این دیالوگها تاثیری در پایانبندی داستان ندارد، اما نحوه تعامل و روابط بین شخصیتها را دستخوش تغییر میکند. بدون شک Valhalla میتواند لقب طولانیترین بخش داستانی سری را با خود یدک بکشد. برای تمام کردن ماموریتهای اصلی این بازی، به چیزی حدود 30 ساعت گیمپلی نیاز دارید. پایانبندی داستان هم همانند پرولوگ، جذاب و درگیرکننده است. به طور کلی، نویسندگان AC Valhalla بیشترین توان خود را برای روایت یک داستان جذاب به کار گرفتهاند و الحق که موفق شدهاند. داستان AC Valhalla، هرچند در پارهای از مواقع به کندی روایت میشود، اما بدون شک یکی از بزرگترین نقاط قوت بازی است.
گیمپلی بازی AC Valhalla را میتوانیم همان گیمپلی AC Odyssey به همراه تمام آنچه که در آن بازی خوب نبود توصیف کنیم. همانند نسخه قبلی، بازیکن میتواند دایره وسیعی از سلاحهای مختلف را برای مبارزه استفاده کند. سیستم مبارزات بازی Valhalla بهبودهای زیادی نسبت به Odyssey پیدا کرده و به لطف هوش مصنوعی مناسب دشمنان، تجربهای درخور نسل هشت و نه ارائه میدهد. همانطور که پیشبینی میشد، درخت مهارت یا Skill Tree، نقشی حیاتی در بهبود و افزایش قدرت Eivor ایفا میکند. شما میتوانید با استفاده از این درخت مهارت استاندارد و چهار اسلات مبارزه اصلی که در اختیار دارید، مبارزات رو بیش از پیش برای خود چالشیتر کنید. بازی AC Valhalla همچنین دارای سیستم ارتقای جدیدی به نام تواناییهای Passive است که شاخههای مهارتی جدا Eivor را به زیبایی به هم متصل میکند. شما میتوانید با لوت یا جمع کردن XP، به این مهارتهای کاربردی دست پیدا کنید. سیستم طراحی مراحل Valhalla به دو بخش ماموریتهای اصلی و ماموریتهای فرعی خلاصه میشود. کیفیت مراحل فرعی به خوبی بالانس شده و از جذابیت مقبولی برخوردار است. البته که تمام فعالیت شما در جهان وسیع Valhalla، به انجام ماموریتهای اصلی و فرعی خلاصه نمیشود. به واسطه نقشآفرینی شدن بازی، سیستم Loot و غارت در درجه والایی قرار گرفته است. به همین دلیل، بازیکن همواره برای گشتن محیطها و پیدا کردن سلاح، آیتم و لباسهای جدید مشتاق است. یکی از المانهای جذاب بازی که به خصوصیات قبیلهای تاریخ وایکینگها ارتباط دارد، ویژگی حمله و غارت کردن قبایل دیگر است. در این حالت، شما به همراه مردم خود سوار بر قایق به قبیله حریف حمله کرده و ثروت و وسایل آنها را غارت میکنید. به همین واسطه، امکان ارتقا و گسترش قبلیه و مردم خودتان را نیز در اختیار دارید. هرچقدر هوشمصنوعی دشمنان در هنگام مبارزات تن به تن قابل تحسین است، هنگام مخفیکاری چنگی به دل نمیزند. همانطور که میدانید، مخفیکاری یکی از اصلیترین ویژگیهای عناوین Assassin's Creed است. متاسفانه به دلیل هوش مصنوعی به شدت پایین و تعطیل دشمنان، مخفیکاری برای شما چندان جذاب و هیجانانگیز نخواهد بود. نکته قابل توجه در این خصوص، امکان افزایش سطح هوش مصنوعی دشمنان از طریق منو بازی است؛ با اینحال، این آپشن هم نمیتواند هوش مصنوعی خندهدار دشمنان را بهبود ببخشد. دشمنان بازی همانند AC Odyssey، به انسانها و مبارزین پیاده و حیوانات وحشی و لجندری خلاصه میشوند. کشتن این حیوانات چالشبرانگیز است و لحظات جذابی را برای بازیکن رقم میزند.
اگر به گرافیک بصری و Visual بازی Assassin's Creed Valhalla لقب بهترین در سری را بدهیم، بدون شک دروغ نگفتهایم. Ubisoft به قدری روی کیفیت مناظر و محیطهای چهارفصلی خود کار کرده است، که گاهی وقتتان را تنها به نگاه کردن به محیط اختصاص میدهید! با اینکه افکتهایی نظیر نورپردازی، کیفیت چمن، کیفیت صورت، آب و برف در بازی به خوبی ساخته شده است، اما شاهد کمکاری Ubisoft در برخی بخشها مانند افکتهای انفجار، خون و آتش هستیم. بازی Assassin's Creed Valhalla هرچقدر در بحث بصری بینقص است، اما از بعد فنی ایراداتی دارد. بازی ذکر شده در اولین روزهای انتشار از باگها و گلیچهای بیشماری رنج میبرد و موجب خدشهدار کردن تجربه شما از بازی میشد. حتی برای چند نفر از اطرافیانم که نسخههای ابتدایی Valhalla را تجربه میکردند، باگهایی اتفاق افتاد که حتی گیمر رو از ادامه دادن روند داستانی منع میکرد. کرش کردن و بیرون پریدن، یکی از این ایرادات بزرگ است که در حین انجام بسیاری از مراحل اصلی و فرعی اتفاق میافتد.
سری Assassin's Creed همیشه در بحث موسیقی و صداگذاری از بهترینها بوده است. در بازی Valhalla هم این مورد صدق میکند و در اکثر نقاط بازی، شاهد به صدا دراومدن موزیکهایی خاص و مختلف هستیم. صداگذاری شخصیتها هم به زیبایی لهجه کلاسیک بریتانیایی را به نمایش میگذارد که حس بازی کردن در دانمارک قدیم را به خوبی القا میکند. وقتی به همراه خدمه خود، درحال گشت و گذار روی آب هستید، صدای آواز آنها آرامش خاصی را به بازیکن القا میکند؛ آرامشی که ما را یاد تجربههای شیرین و نوستالژی چون Black Flag میاندازد.
به طور کلی بازی AC Valhalla عنوان بینقصی نیست، اما بهترین پایانی است که میتوانیم از سری Assassin's Creed در نسل هشتم انتظار داشته باشیم. چیزی که مشخص است، کار این فرانچایز هنوز در صنعت گیم تمام نشده و بدون شک AC Valhalla ارزش چندین ساعت وقتی که برایش صرف میکنید را دارد. به امید اینکه Ubisoft کمی در تایملاین زمانی خود پیشرفت کرده و داستان را کمی به سمت فرقه اساسینها سوق دهد. با وجود خلاء این آرزو در Valhalla، تجربه این بازی حداقل بخاطر داستانش، به تمام هواداران دو آتیشه Assassin's Creed پیشنهاد میشود.
تعداد ۳ نظر برای این مطلب درج شده
سلام ، ممنون عالی بود ..
ببخشید بابت اسپم یه سوال داشتم : به نظرتون ادیسه بازی کنم یا والهالا ؟؟؟
بازم ببخشید
ممنون
به نظر من که این مجموعه،یک افتضاح بود.هم از نظر داستانی مثل قسمت های قبل زیبا و فوقلعاده نبود،هم کیفیتش مزخرف بود.فقط خوبیش این بود که جهان بزرگی(نه به بزرگی ادیسه)داره و توجه به جزئیاتش بالاست.ولی من که میگم ادیسه هم ارزش خیلی بالا تری برای بازی کردن داره،هم از همه نظر(گرافیک،داستان و ......)بهتره
سلام
میشه کتاب های assassin's creed رو به صورت ترجمه شده در وبسایتتون قرار بدید
ممنون
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.