جانشین دزموند؟! | معرفی شخصیت لیلا حسن
ارسال شده توسط ادمین در تاریخ پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۵۸ ق.ظ
تعداد ۰ رای مثبت و ۰ رای منفی
لیلا در قاهره متولد شد، پدر و مادر او اشرف و زینب حسن نام داشتند. لیلا و خانواده اش در مقطعی قبل از سال 1989 به ایالات متحده مهاجرت کردند. او در کوئینز نیویورک سکونت داشت، جایی که وی در کنار دو برادرش، رامی و کادن بزرگ شد. بعدها، در برخی موارد از زندگی او، توانست شهروندی آمریکا را به دست آورد...
در کالج، لیلا توسط صوفیه ریککن کشف شد و برای کار کردن در Abstergo استخدام شد، که از ایده هایش برای تنظیم جدید و ارتقا Animus استفاده می کرد. او از 11 سالگی برای Abstergo کار می کرد و او در پروژه مخفی و شخصی اش یعنی ارتقاء پروژه Animus که قصد داشت تجاوزات فراوان پروتکل های Abstergo در آنیموس را قطع کند توسط برخی از همکارانش مورد حمایت قرار گرفت.
در سال 2017، به عنوان بخشی از یک تیم تاکتیکی تاریخی، او و همکار و دوستش، دینا گریی، توسط سیمون هاتاوی برای یافتن و بازیابی یک آثار باستانی از Qattara به مصر اعزام شدند. با این حال، لیلا به جای آن،مومیایی اساسین هایی بنام بایک و آیا را پیدا کرد. بدون اطلاع رسانی به برادرانش، از Animus قابل حمل خود استفاده کرد تا خاطرات خود را دوباره زنده نگه دارد تا بتواند پروژه خود را ادامه دهد.
امتناع وی از شرکت Abstergo این شرکت را وادار کرد تا تیم سیگما را برای گرفتن انها به مصر اعزام کند آنها همکار لیلا یعنی دینا را گرفته و به احتمال زیاد کشتند، او از قدرت هایی که طی مدتی که در آنیموس بود گرفته بود استفاده کرد و مهاجمان را از بین برد.
او بعدا توسط ویلیام مایلز، رئیس اساسین ها پیدا شد و او به لیلا کمک کرد، پس از آنکه او وضعیت وی را بهبود بخشید خود و اساسین ها را به لیلا معرفی کرد . با توجه به اینکه لیلا هیچ گزینه دیگری در اختیارش نبود، موافقت کرد که با اخوان المسلمین کار کند، اما حاضر به پیوستن به عنوان یک عضو در فرقه نشد، سپس او به همراه دو نفر از اساسین ها به Alexandria رفت.لیلا دائما توسط همکارش که مخالف کارهای او برای جلوگیری از دخالت ها آبسترگو بود مورد سرزنش قرار میگرفت. در مواردی که مجبور میشد از حد و حدود آبسترگو همکارش به او اعتراض میکرد و لیلا با داد زدن سرش اغلب او را ناراحت میکرد. در آخرین بار این رفتارش هنگامی که همکارش به او وقتی که داشت ایمیل دروغین و جعلی به آبسترگو میفرستاد اعتراض کرد نمایان شد. در نهایت، سرخوردگی لیلا از بین رفت و همکاراو توانست لیلا را متقاعد کرد که دست از سرپیچی از آبسترگو بردارد و دنبال برداشتن نفوذ آبسترگو از آنیموس نباشد و همچنین تلاش
نکند تا خود را اثبات کند تا بتواند ماموریت شخصی خود برای حفظ خاطرات بایک را انجام دهد.
- لیلا که اسم عربی اوست به معنای شب است و حسن «Hassan» که یک شناسه یا به عبارتی دیگر نام خانوادگی او است به معنای قدرتمند و خوب است.
- نام پدر او اشرف حسن گرفته شده از نام اشرف اسماعیل کارگردان بازی است.
- اگر به لوازم او دقت کرده باشید میتوانید عروسکی بنام موگل یک مجسمه و یک برچسب را مشاهده کنید.
- این بازی اولین حضور او در فرانچایز اساسینز کرید است.
تعداد ۲ نظر برای این مطلب درج شده
سلام
سلام وقت بخیر
خیلی ممنون
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.