شاید تنها دلیلی که منطق بازی اساسینز کرید را توجیه میکند همین دستگاه آنیموس باشد. آنیموس دستگاهی است که به مخاطب این قابلیت را میدهد تا با کمک دی ان ای خود خاطرات مهم اجداد خود را به صورت کامل مرور کند و تمامی صحنه های تاریخی را از نزدیک ببیند.دستگاه آنیموس اختراع شده شرکت بزرگ آبسترگو است شرکتی که اولین بار توانست با این دستگاه و چند گروگان اطلاعات مهمی را از تاریخ باستانی به دست بیاورد. دوتا از این گروگان ها دزموند مایلز و کلای کژمارک بودند. هم دزموند و هم کژمارک ضربه های زیادی از این شرکت دیدند. کژمارک با رفت داخل این تیم سریعتر از دزموند اهداف آبسترگو را فهمید اما خیلی سریعتر هم به دلیل نداشتن پشتوانه برید. او از زندگی خسته شد و به دلیل ضعیف بودن توان بدنی‌اش و همچنین گسترده بودن قدرت‌های دستگاه آنیموس و کامل نبودنش، به اختلالات فکری در زمان افتاد به طوری که گاهی اوقات خاطرات جدش جلوی چشمانش می‌آمد. به همین خاطر سعی کرد خودش را بکشد. گوشه‌ای از دی‌ان‌ای اون در دستگاه آنیموس باقی مانده بود و آن هم طی اتفاقاتی که برای نجات دزموند انجام داده بود از بین رفت. در در آن سمت دزموند مایلز قوی تر بود و با کمک دوستانش در کنار استفاده از آنیموس، با حفظ سلامتی‌اش به مبارزه با آبسترگو پرداخت هرچند همین راه آخر وی را به سمت نجات دنیا و قربانی کردن خودش برد و جانش را بخاطر جونو و تهدید خورشیدی از دست داد.

اولین مطالعه دقیق، تاریخی و همچنین مهم بر روی این شخصیت یعنی دزموند مایلز انجام شد. دکتر ویدیچ یکی از مقام های مهم شرکت آبسترگو وظیفه شستشوی مغزی دزموند را برعهده داشت و درنهایت موفق نیز شد. او با کمک دستگاه آنیموس و خواباندن وی بر روی این دستگاه توانست خاطرات جد بزرگ دزموند یعنی الطایر بن لا احد را بازبینی و ذخیره کند. دکتر ویدیچ ابتدا با گول زدن دزموند به او فهماند که این ازمایش تنها برای پیشرفت علم انجام میشود اما نقشه دیگری در ذهن ویدیچ بود. او میخواست با کمک خاطرات الطایر بن لا احد محل قرارگیری سیب بهشتی یا همان سیب عدن را بفهمد و با کمک آن بر کل دنیا مسلط شود. دزموند در ادامه با کمک لوسی استیلمن همکار نفوذی ویدیچ دریافت که هدف واقعی ویدیچ چیست و با کمک لوسی توانست از آبسترگو فرار کند. اما در ادامه دزموند با آنیموس جدیدی روبرو شد. ربکا کرین دوست و همکار لوسی استیلمن با کمک مغز متفکرش و الگو برداری از دستگاه آنیموس آبسترگو توانست آنیموسی به مراتب بهتر و پیشرفته تر و همچنین راحت تری بنام بچه آنیموس بسازد! دزموند در ادامه با کمک این آنیموس خاطرات اتزیو آئودیتوره را از جوانی تا میان سالی دنبال کرد. در ادامه هم با کمک این آنیموس خاطرات کانر کنوی را به پایان رساند و بعد از آن دزموند از صفحه روزگار محو شد. 

کارکرد آنیموس اینطور است که شخصی که در آنیموس میخواد دی ان ای او توسط این دستگاه شناسایی و ثبت و ضبط میشود و آنیموس با کمک DNA آن شخص، خاطرات دورترین جد اورا به صورت پیش فرض برای شخص خوابیده در آنیموس نشان میدهد اما سازنده آنیموس میتواند با انتخاب یک ریشه زمان و یا انتخاب جد، خاطره ای که میخواهد نمایش داده شود را مشخص کند. در ادامه ربکا کرین توانست با اضافه کردن تمرین های آنیموس به این دستگاه قابلیت جدید و موثری را به این دستگاه اضافه کند که شخص خوابیده در آنیموس میتوانست در این تمرین بدون آسیب دیدن توانایی های خودش را بهبود ببخشد. همچنین در برخی نسخه‌های آنیموس شخص سازنده نیز میتوانست خاطرات را مشاهده کند. شکل های دیگری از آنیموس هم مشاهده شده به عنوان مثال در فیلم اساسینز کرید سازنده ها با وارد کردن سوزنی به تن شخص، بازویی مکانیکی را به شخص وصل میکردند بنابراین هرکاری که جدش در گذشته انجام میداد در زمان حال نیز توسط کالوم انجام داده میشد. در ادامه آبسترگو توانست انواع و اقسام آنیموس های پیشرفته ای را بسازد. مثلا انها توانستند با کمک خون یا DNA گرفته شده قبل از مرگ دزموند مایلز خاطرات ادوارد کنوی را برای خودشان بازبینی کنند. 

در آخرین نسخه فرقه قاتلین یعنی Assassin's Creed Origins شخصی بنام لیلا حسن با کمک آنیموسی همراه بدون اطلاع دادن به شرکتی که درش کار میکرد یعنی آبسترگو، DNA دو مومیایی یعنی Bayek و Aya را بازبینی کرد و با کمک این خاطرات به اطلاعات مهمی دست پیدا کرد. 

 و همچنین در ادامه ده ها نفر بر روی آنیموس خوابیدند و خاطرات خود را در اختیار شرکت مرموز و شوم آبسترگو قرار دادند.