یک دهه پر پیچ و خم | بررسی تمام فراز و نشیبهای سری اساسینز کرید
ارسال شده توسط ادمین در تاریخ شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۴۰ ب.ظ
تعداد ۰ رای مثبت و ۰ رای منفیکیش یک ادم کش، فرقه قاتلین یا هرچیز دیگهای... ما 10 ساله که با این سری خاطره داریم. ده سال تمام با بدیها و خوبیهایش پایش ماندیم با تمام نقاط قوت و ضعفش راه آمدیم. ما ده ساله که با سری Assassin's Creed زندگی کردیم... چه خوبه که بیایم بشینیم و با همدیگه یک نگاهی به کل فراز و نشیبهای این سری داشته باشیم.
اول از چی باید شروع کنیم؟ AC1؟ نه اشتباه میکنید، باید برگردیم به قبلتر از حتی اولین نسخه اساسینز کرید. باید برگردیم به پیش شاهزاده ایرانی! شاید برایتان جالب باشد تا بدانید ابتدا پروژه جدید یوبیسافت قرار بود بازی باشد بنام Prince of Persia یا شاهزاده ایرانی... اصلا خبری از Assassin's Creed نبود. اما یوبیسافت و سازندگانش با الهام گرفتن، کنار هم گذاشتن پازل ها و ایده پردازی تصمیم گرفتند با خیالات و باورهای خودشان بازی را درست کنند تا همواره با این انتخابشان مورد تحسین واقع بشوند. آن ایده، ایده Assassin's Creed بود. بازی سوم شخص در زمان تاریک گرافیکی. زمانی که گرافیک تازه در حال پیشرفت بود و شاید ما گیمرهای امروزی اگر الان ان بازی هارا تجربه کنیم، حالمان بهم بخورد! اما سری Assassin's Creed اینگونه نیست، حتی اولین نسخهاش... اولین نسخه سری Assassin's Creed تحت همین نام بدون هیچ پسوند و یا شمارهای در سال 2007 تا 2008 برای پلتفرمهای مختلف منتشر شد...شاید بازی بود که کار داشت. اول که ساخته شد اصلا هدفش 10 نسخه دیگه نبود! قرار بود یک بازی تکی باشد و اگر موفق شد ادامه پیدا کند. اما Assassin's Creed از لحاظ نمرات و متاها چندان مورد قبول واقع نشد. بازی اول اساسینز کرید بازی بود از دید سوم شخص، دارای پارکور و همچنین داستانی غیر خطی و جذاب از اولین قهرمان کل سری یعنی الطایر بن لا احد... تمامی عناصر گیمپلی و گرافیکی بازی نوید این را میدادند که اگر یوبیسافت درصدی تلاشش را بیشتر کند میتواند با بهبود بخشیدن داستان بازی، یک شاهکار را بسازد. انتهای بازی Assassin's Creed بسیار حماسی و جذاب تمام شد اما در زمان حال شروعی بود بر داستان پنج قسمتی دزموند مایلز. کسی که شاید تماشا و بازی در نقش اساسینهارو برای ما منطقی میکرد. داشتم میگفتم! در انتهای بازی اول اساسینز کرید قشنگ نشان داده شد که قرار نیست همینجا کار Assassin's Creed تمام شود و ادامه کار و سرنوشت دزموند مایلز و لوسی استیلمن در نسخه بعدی این بازی نمایان خواهد شد. این امیدی بود برای همه طرفداران این تک بازی برای اینکه در یک سال بعدش یک بازی بی نقص و باور نکردنی را تجربه کنند. این بازی در نهایت با متا 81 به کار خودش پایان داد...
اما داستان عاشقانه ما و اساسین ها همینجا تمام نشد... یک سال بعد یوبیسافت برگشت... اما اینبار با دومین نسخه اساسینز کرید یعنی Assassin's Creed 2... دیگر نیازی نیست چیزی بگویم. حتما شما هم با این ابر شاهکار آشنا هستید. گیمپلی بازی به طرز باورنکردنی در طول یک سال تکامل پیدا کرده بود! گرافیک بازی به طرز شگفت انگیزی به همراه گرافیک بصری یک طراحی نسل هفتمی رو به نسل هشتمی رو داشت!! داستان اینبار توسط دزموند ادامه پیدا کرد اما در زمان گذشته شخصیتی جدید را به ما معرفی کرد. شخصیتی که باید دست و پایش را وقتی که از شکم مادرش درآمد تکان میدادیم! اون بچه و نوزاد کسی نبود جز اتزیو آئودیتوره دا فیرنزه! شاید با دیدن آن نوزاد برای اولین بار حتی فکرش را هم نمیکردیم که آن نوزاد روزی یکی از نه تنها بهترین پروتاگونیستها بلکه یکی از بهترین شخصیتهای کل تاریخ بازیهای ویدئویی بشود..! داستان در ایتالیا جریان پیدا میکرد و اتفاقات مرگبار و خونینی که برای اتزیو رخ میدهد باعث میشود که ما قدم به قدم بزرگ شدن اتزیو و تبدیل شدنش از یک جوان خرابکار به یک قاتل بی رحم را در تک تک استخوانهایمان حس کنیم. این بازی توانست پیشرفت 10 متایی را داشته باشد و تبدیل به یکی از بزرگترین شاهکارهای تاریخ با متا 91 شود! این جا نقطه اوجی بود برای کل سری. طرفداران اساسینز کرید هر لحظه، هر روز در حال افزایش بود...
موفقیتهای نسخه دوم اساسینز کرید و به خصوص شخصیت محبوب شده اتزیو، نشان میداد که بنظر نرسد یوبیسافت به همین زودی دست از سر اتزیو بردارد. سال بعد همانطور که انتظار میرفت نسخه سوم سری اساسینز کرید اینبار بدون شماره منتشر شد. اسمش Assassin's Creed Brothehood بود. بازی که درسته گیمپلیش زیاد تغییر نکرده بود؛ اما گرافیکش بهتر شده بود و همچنین داستان خوبش را با وصل کردن به داستان نسخه قبلی بهبود بخشید. اتزیو دیگر جوانی خونخواه نبود و بعد از مجازات رودریگو بورجیا سعی داشت زندگی عادی را شروع کند. اما حمله چزاره پسر رودریگو به قلعه اساسین ها و انجام دادن کارهای کثیفی چون پدرش، خشم را دوباره در دل اتزیو 30 الی 40 ساله برانگیخت... این بازی احترام و حرمت اسم این سری را حفظ کرد و توانست بر هوادران این سری اضافه کند. ادامه شاهکار، شاهکاری بود با اسم پیمان برادری و متا 90 در متاکریتیک! اما وقتی دو بازی از اساسینز کرید با داستان اتزیو ساخته شد، خب حتما انتظار سه گانه هم میرفت... بازی Assassin's Creed Revelation از وقتی که تایید شد شخصیت اتزیو درش حضور خواهد داشت، ترسی وصف ناپذیر در دل همه مابه وجود آورد آخه از یک شخصیت چند بازی میسازند؟! یک بازی؟ دو بازی؟ حالا نوبت به بازی سوم رسیده بود! همه میترسیدیم از اینکه شکست، و نمرات تحقیر آمیز هدیه منتقدان به این بازی باشد. یوبیسافت سعی کرد با تداخل دادن ادامه زندگی اتزیو با الطایر، تنوعی جدید را ایجاد کند. اما فایدهای نداشت چون نه گرافیک تغییری کرده بود و نه گیمپلی. داستانش هم که دیگر چون اتزیو و الطایر درش حضور داشتن کلیشهای و تکراری بود. برای همین اونچیزی که میترسیدیم اتفاق افتاد. بعد سه نسخه آبرومند و امیدوار کننده حالا افشارگریها متا 80 رو کسب کرده بود با 10 متا اینبار به جهت منفی! اصلا خوب نبود و همه ما تنها چیزی که برامون از افشارگریها جذاب بود، داستان جذاب زمان حال و دزموند مایل بود که کاملا چالش برانگیز هم بود... اما بعد از سال 2011، گرافیک روز کم کم داشت بهبود پیدا میکرد و اماده رفتن به نسل هشتم میشدیم تا اسباب کشی گرافیکی را شروع کنیم. دیگر در کنار دزموند نه اتزیویی میخواستیم و نه الطایری! ما یک اساسین جدید میخواستیم... یک مپ جدید میخواستیم.... یک گیمپلی و گرافیک تکامل یافته میخواستیم... به همه اینها نیاز داشتیم... نه تنها ما بلکه کل سری به همچین بازی نیاز داشت... خداروشکر یوبیسافت به داد مردم و سری رسید و تصمیم گرفت دوباره با نسخه شمارهای جدیدی آشتی کند! یوبی بازی AC3 یا Assassin's Creed III را معرفی کرد. اینبار دزموند قرار بود به پایان قصه خودش نزدیک بشود... دیگر سری با اتزیو الطایر خداحافظی کرده بود و با شخصیت جدیدی با پتانسیل بالایی برگشت. کانر کنوی... اول داستان شما در نقش هیثم کنوی نحوه آشنا شدن با مادر کانر که یک سرخپوست آواره بود را تجربه میکنید. بعدش در کودکی کانر قرار میگیرید و با لی، دوست صمیمی هیثم روبرو میشوید. هرچند کانر تا بزرگ شدنش حتی روحش هم خبر نداشت که چارلز لی دوست پدرش است. لی از روی عمد کل روستا کانر را آتش میزند و ده ها سرخپوست را میکشد. سالها میگذرد و کانر با امید اینکه روزی بتواند انتقامش را از چارلز لی بگیرد از صبح تا شب تمرین میکند... داستان بازی کاملا طرفداران سری رو راضی میکرد و هیچ نقصی نداشت. از اول تا اخرش با یک پایان نامشخص دنبال میشد و بارها و بارها لحظات احساسی رو به مخاطبش نشان میداد. مگر میشود انقدر ویژگی خوب در داستان یک بازی داشته باشیم و با گیمپلی خوبی روبرو نباشیم؟ بازی AC3 برای اولین بار بعد از 4 نسخه اساسینز کرید قالب اصلی گیمپلیش را به طور کامل تغییر داد. طبق گفته سازندگان این بازی، ساخت AC3 بعد از AC2 یعنی از سال 2009 آغاز شد و تا سال 2012 به طول انجامید... گیمپلی بازی بسیار بسیار جذاب طراحی شده بود و به هیچ وجه و ابدا تکراری نمیشد. در کنارش گرافیک فنی و هنری بازی پیشرفت وصف ناپذیری را به خودش دیده بود. گرافیک این بازی یکی از بهترین گرافیکهارا در آن سالها به نمایش میگذاشت... در نهایت نسبت به نسخه قبل 5 متا افزایش داشت و متا 85 را کسب کرد. من به شخصه فکر میکنم در حق این نسخه، نامردی شد. چون باور کنید یا نکنید این بازی لیاقت متایی بالای 90 داشت بدون هیچ شکی! حالا بدون توجه به متا... این بازی توانست از اون باتلاقی که Revelation برای سری ایجاد کرده بود، فرار کند و امیدهارا دوباره زنده کند...
اما بهتره این شجره نامه را تا اخرش ادامه بدیم چون تازه به وسطای داستان رسیدیم... بعد از عرضه AC3 گمانه زنی ها دوباره شروع شد. یک سری میگفتند که نسخه بعدی ادامه داستان کانر هست و یک سری هم با جرأت میگفتند که اتزیو به سری بر میگرده!! اما گمانه زنی ها همه از بین رفت و در سال 2013 بازی از اساسینز کرید منتشر شد که هم شماره داشت و هم پسوند!! اسم اون بازی Assassin's Creed IV BlackFlag بود... این بازی برای اولین بار با استفاده و الگوبرداری از بازی Assassin's Creed 3، توجه ویژهای به سفرهای دریایی کرد. همونطور که از اسم بازی مشخص هست، بازی محوریت کلیش در خصوص دزدان دریایی و نبردهای روی آب بود... داستان اینبار سراغ پدربزرگ کانر و پدر هیثم رفت. بازی به سمت ادوارد کنوی رفت. کسی که بیشتر از هر کس دیگهای به پول علاقه داشت... اون اولش اصلا اساسین نبود اما بعدش با راهنمایی آشنایانش به فرقه پیوست تا با تمپلارها مبارزه کند... الحق و الانصاف که داستان این بازی هم ابرو خریداری کرد و بی نقص بود. قالب گیمپلی کمی تغییر کرده بود اما به اصول نسخه قبلش پایبند بود و حتی گرافیکش هم پیشرفت چشمگیری نکرده بود. هرچند با وسیع بودن بی نظیر و باور نکردنی مپ بازی و گیمپلی دریایی سرگرم کننده بعلاوه مراحل متنوع، کاری کرد بعضی ها کمی جاه طلبانهتر لقب یکی از بهترین بازیهای گیمینگ تاریخ رو بهش بدن... حقم داشتند چون بازی بی نقصی بود و بازهم آبرو سری را خریده بود. متا بازی هم دوتا کاهش داشت و به متا 83 تبدیل شد...
اما تا اینجا قدم به قدم 6 قسمت متفاوت از اساسینز کرید و فراز و نشیبهاش رو تحلیل کردیم. اما کمی دقت کنیم میبینیم که تقریبا هر 6 بازی، نسخههای قابل قبولی بودند و حتی 2 الی 3 شاهکار هم در بینشان دیده میشد. اما.... اما هایی که همیشه جمله هرشخصی را خراب میکند... اما نابودی یوبیسافت و غرق شدن سری دوست داشتنی Assassin's Creed از نسخه هفتم شروع شد... رسیدیم به سال 2014 و اومدن نسل هشت... بعد از عرضه AC3، دو DLC داستانی برای این بازی در نظر گرفته شد و منتشر هم شد. دومین دیالسی، داستان اساسین زنی بنام Aveline را دنبال میکرد کسی که با کمک کانر سعی داشت به اهداف انتقامیاش برسد... این شخصیت در نسخه بعدی یعنی بلک فلگ هم حضور داشت. اما داستان جایی وخیم شد که یوبی تصمیم گرفت این بازی را ریمستر کند و به عنوان یکی از نسخههای اصلی با قیمتی سرسام آور روانه بازار کند..! این نهایت سوءاستفاده بود و متاسفانه همین اتفاق هم افتاد. اگه بازی واقعا گرافیکش بهتر میشد که خب میگفتیم چه خوب حداقل گرافیک بهتری رو میبینیم. اما حتی گرافیک این بازی هم جالب نبود هیچ، تغییری هم نسبت به نسخه DLC ایش نمیطلبید! اسم بازی Assassin's Creed Liberation HD بود و در سال 2014 قبل از AC Unity منتشر شد. تمامی نسخههای اساسینز کرید اگه همه چیزشون اعم از گیمپلی و گرافیک و... شون هم بد میبودن، اما داستان خوبی رو روایت میکردن... متاسفانه این بازی نه تنها گیمپلی و گرافیکی جدید رو نداشت بلکه داستانی بی معنی و حال بهم زنی رو هم به مخاطب نشون میداد. این بازی پتانسیل یک افتضاح تمام عیار را داشت. از همون زمان معرفیش هم مشخص بود. در نهایت متا 64 گرفت و همه رو ناامید کرد. کم کم داشتیم از نظر پیشرفت گرافیکی از عملکرد یوبیسافت ناامید میشدیم! چون تقریبا 3 نسخه متوالی از AC3 تا AC Liberation گرافیکی مشابه داشتند!!!
بازی AC Liberation یک ناامیدی بزرگ بود و انتظار یک بازی بهتر از یوبیسافت داشتیم. یوبی کارش رو در سال 2014 با Assassin's Creed Unity ادامه داد. بازی که جز گرافیک، نه داستان خوبی داشت نه گیمپلی خوبی. چه اتفاقی در حال رخ دادن بود؟ بعد اونهمه شاهکار و عنوان دیدنی حالا که دست بازیسازان برای ساخت شاهکار در حال بازتر شدن بود چرا این اتفاقات برای اساسینز کرید در حال رخ دادن بود؟ بازی AC Unity همانطور که گفتم اول نه گیمپلی جدید و سرگرم کنندهای داشت و نه داستانی خوب و درگیر کننده. تنها چیزی که داشت گرافیک بود و خب بخاطر همون هم متا 70 گرفت وگرنه با اون رکورد باگهایی که میشکوند میتونست یکی از بدترین بازیهای تاریخ بشه!!!
سری در حال نابودی بود و کاربران میخواستند که جدی جدی نسخه بعدی این سری دیگر اینجوری نباشد. اما ظاهرا یوبی دست بردار سال 2014 نبود و باز هم بازی دیگه و اصلی از اساسینز کرید منتشر کرد!! این بازی AC Rogue بود که این دیگه ته فاجعه بود!!! داستان تقریبا خوب، گیمپلی و گرافیک مشابه بلک فلگ و نبود هیچ تغییری. باز متاش بالای 70 شد وگرنه معلوم نبود لیاقتش چه نمرهایی بود! سومین نسخه افتضاح اساسینز کرید و انگار نه انگار، یوبیسافت هم با نهایت ریلکسی نظارهگر نابودی سری بود، جهنمی که خودش درست کرده بود و در فکر فرار هم نبود...
بازی بعدی اساسینز کرید بعد 3 نسخه ناامید کننده، Assassin's Creed Syndicate نام داشت که وقایعش در زمان انقلاب صنعتی انگلستان در حال وقوع بود. آن دفعه انقلاب کبیر فرانسه، اینبار انقلاب متحول کننده صنعتی... اما هر انقلابی که یوبیسافت در بازیهاش میگذاشت، هیچ تغییری را مشاهده نمیکرد... گرافیک بازی پیشرفت داشت و گیمپلیش هم با اضافه شدن یک سری ویژگی جدید، حس و حال خاصی را به ما منتقل میکرد. اما چیزی که بد بود داستان بازی بود که شخصیت پردازی افتضاحی داشت! من هرگز نتوانستم در بین بازی و جریان داستان با آنتاگونیست اصلی بازی یعنی کرافورد استاریک ارتباط برقرار کنم و برام یک شخصیت خشک و توخالی بود. خلاصه درسته که پیشرفتی خوب رو با متا 76 به نمایش گذاشت اما کماکان چهارمین بازی شکست خورده پیاپی سری با متا زیر 80 لقب گرفت...اما متاهای زیر هشتاد تمومی نداشت و در سال 2016، وقتی که خبری از نسخه جدید اساسین نبود، یوبیسافت تصمیم گرفت در قالب یک کالکشن سه بازی که اتزیو در آن حضور داشت را ریمستر کند و برای کنسولهای نسل هشتم منتشر کند. انصافا گرافیک پیشرفت داشت اما نه اونطور که باید از یک کالکشن بازسازی شده انتظار میداشتیم... متاش هم 72 شد و پنجمین نسخه پیاپی ناموفق سری شد... شاید برای بعضی ها این رویداد ها یک امر معمولی بنظر برسد اما اگر عمقی به ماجرا نگاه کنیم میبینیم که این نهایت فاجعست!!! 6 بازی پیاپی با متا بالای 80 و 5 بازی پیاپی با متا زیر 80. این یعنی از فرش به عرش رسیدن! سری به یک تحول نیاز داشت. یوبیسافت داشت همینطوری با عرضه نسخههای آبکی و بدرد نخور نه تنها وضع سری را بهبود نمیبخشید بلکه بدترش هم میکرد...
اما بعد دوسال وقفه بازی جدید سری تحت نام Assassin's Creed Origins رفت به زمان قبل از میلاد مسیح حتی قبلتر از زمان زیستن الطایر و جنگهای صلیبی. شخصیت اصلی بایک بود. کسی که دوباره به همه ما نشون داد اون حس انتقامی که فقط اتزیو به خوبی به ما منتقل کرده بود، تنها توسط اتزیو قابل انجام نیست... داستان جذاب اوریجینز، گیمپلی جدیدش و گرافیک هنری خوبش در کنار گرافیک فنی متوسطش، باعث شد این بازی لقب چراغ امید رو ازآن خودش کنه. اوریجینز کاری رو کرد که 5 بازی پیاپی در 3 سال متوالی نتوانستند انجامش دهند. یعنی بالا بردن متا یک بازی از سری اساسینز کرید به بالای 80. این بازی متا 81 رو کسب کرد و روزنهای شد برای بازگشتن سری به روزهای اوجی که مدتهاست با آنها فاصله گرفته بودیم... یوبیسافت تصمیم گرفت برخلاف شایعهها در سال 2018 دو بازی متفاوت را در دو تاریخ متفاوت منتشر کند. اولین بازی که تقریبا قبل از نوروز 97 تایید شد، نسخه بازسازی شده اساسینز کرید روگ تحت نام Assassin's Creed Rogue Remastered بود. هرچند این بازی یک پیش درآمد برای آماده شدن دستپخت اصلی یوبیسافت در سال 2018 بود اما بهرحال از حق نگذریم، بازی بود صرفا فقط برای کسب درآمد برای یوبیسافت چون هیچ پیشرفت گرافیکی چشمگیری رو در خودش نشان نمیداد. در نهایت هم با متا 72 همانطور که آرام آمد، آرام هم به فراموشی سپرده شد.
هیچکدوم از ما انتظار نداشتیم که در سال 2018 بازی جدیدی از اساسینز کرید منتشر شود... اما چنین شد و قبل از مراسم E3 2018 بازی جدید و اصلی از سری اساسینز کرید با نام Assassin's Creed Odyssey تایید شد. نمایش کاملش هم در E3 2018 انجام شد. همانطور که در مقاله جمعبندی E3 گفتم، این بازی با استفاده از قالب اصلی گیمپلی Origins، اضافه کردن عنصر نقشآفرینی برای اولین بار به سری، توسعه مپ بازی حتی بیشتر از سیندیکت و بلک فلگ، بهبود گرافیک فنی و هنری بازی و خیلی چیزهای دیگه که نشان داده شد، این امید را در دل ما هوادران زخم خورده کاشت که شاید شاید این بازی بتواند بعد مدتها تبدیل به یک شاهکار شود.
این بود تاریخچه اساسینز کرید، این بود سرنوشت و فراز و نشیبهای این سری... تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که امیدوار باشیم تا روزهای خوب سری برگردد... امیدواریم...
تعداد ۱ نظر برای این مطلب درج شده
بسیار حرفه ای و بدون نقص ،،عالییی بود
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.