هواداران اساسینز کرید

مرجع رسمی هواداران اساسینز کرید در ایران

سیمرغ زخمی | خلاصه سرگذشت آکیلیز داون‌پورت

ارسال شده توسط ادمین در تاریخ شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۰۷ ب.ظ

تعداد ۰ رای مثبت و ۰ رای منفی

اینبار تصمیم گرفتیم زندگی اساسینی را نقد کنیم که از همه اساسین ها بیشتر زجر کشید و تا آخرین لحظات عمرش هم به این محفل وفادار بود. او در سال 1710 در کارائیب به دنیا آمد. او در سنین 25 الی 30 سالگی وارد محفل اساسین ها شد و زیر نظر استاد اعظم محدوده کارائیب یعنی آه تابای پیشرفت کرد و این پیشرفت و تلاش سالها ادامه پیدا کرد تا تابای او را در بالاترین درجه محفل قرار دهد... بعد از گذشت چندین سال آه تابای در سال 1740 به آکیلیز دستور داد تا به آمریکای شمالی برود و به دلیل اینکه امریکا شمالی شعبه ای از اساسین ها ندارد، این محفل را در این قاره نیز گسترش دهد و جلوی هرگونه نفوذ از جانب تمپلار ها را بگیرد. آکیلیز به عنوان مربی و استاد اعظم اساسین ها در امریکا شمالی، محفل اساسین ها را تاسیس کرد و طی گذشت مدت نه چندان طولانی توانست شاگردان و اساسین هایی را به محفل اضافه کند. در طول 7 سال توانست جنگجوهای برجسته زیادی را به فرقه اضافه کند که آخرین انها شی پاتریک کورماک بود که در سال 1747 به فرقه پیوست و آموزشش را زیر نظر اساسین های مختلف ادامه داد. بعد از گذشت 6 سال در سال 1753 به آکیلیز خبر رسید که تکه ای از تمدن اولیه که قدرت فراوانی دارد در شهر لیسبون در پرتغال قرار گرفته است. او شی را به تنهایی به این شهر فرستاد اما شی دست خالی بازگشت و به او گفت که کار انها باعث مرگ هزاران نفر شده زیرا به محض برداشتن شی توسط کورماک شهر لیسبون غرق در زلزله شد و تقریبا با خاک یکسان. اما آکیلیز که از این ماجرا بی خبر بود دستور داد شی را از اتاقش بیرون کنند اما شی پاتریک دست بردار نبود و تلاش کرد کتابی مهم را از آکیلیز بدزدد، آکیلیز با شی درگیر شد اما کورماک توانست با کتاب فرار کند. خروج و فرار شی پاتریک کورماک از محفل اساسین ها مصادف بود با آغاز تاریک ترین عصر تاریخ محفل. شی به یک تمپلار تبدیل شد و یکی پس از دیگری شاگردان سابق آکیلیز را که یک زمانی اورا آموزش میدادند به قتل رساند. آکیلیز که از این اوضاع به خشم آمده بود، تصمیم گرفت تکه دیگری از اشیا تمدن اولیه را به دست بیاورد و با استفاده از آن کار شی را تمام کند. او در سال 1760 متوجه شد یک تکه گرانبها دیگر در قطب شمال قرار دارد او که بیخبر از تحت تعقیب بودن توسط شی به قطب شمال رفت با دیدن هیثم کنوی استاد جدید شی و خود شی پاتریک به شدت تعجب کرد. شی در ادامه لیام دوست صمیمی اش را به قتل رساند اما قبل از اینکه هیثم کنوی بتواند آکیلیز را به قتل برساند به دلیل عذاب وجدانی که گرفته بود هیثم را از اینکار بازداشت اما هیثم که اینرا کافی نمیدانست به پای آکیلیز شلیک کرد تا اورا برای همیشه نیمه فلج کند تا دیگر آکیلیز نتواند در محفل اساسین ها کار کند و به مبارزه بپردازد. اما او 3 سال دیگر رهبر اساسین ها باقی ماند اما در نهایت توسط تمپلار ها به حبس خانگی محکوم شد. 9 سال بعد از وقایع قطب شمال آکیلیز با جوانی بنام Ratonhnhaké:ton که یک سرخپوست بود آشنا شد و جوان سرخپوست به آکیلیز گفت که میخواهد اورا تعلیم دهد تا به یک جنگجو تبدیل شود تا انتقام مادرش را از چارلز لی بگیرد. آکیلیز ابتدا مخالفت کرد اما در نهایت راضی شد تا وی را تربیت کند. او پس از سالها تربیت اورا به یک اساسین قدرتمند تبدیل کرد و همچنین نام اورا کانر گذاشت که نام پسرش در گذشته بود. او تصمیم گرفت آخرین تیر خود را برای از پا درآوردن هیثم کنوی رها کند با توجه به اینکه کانر پسر هیثم بود. اما این اتفاق رخ داد. کانر پدرش هیثم و چارلز لی را به قتل رساند تا آخرین شاگرد آکیلیز بهترین شاگردش لقب گیرد. او در نهایت در سال 1781 در سن 71 سالگی درحالی که بخاطر سن بالا در بستر بیماری بود درگذشت. کانر بهترین و آخرین میراث او در مراسم خاکسپاری اش شرکت کرد تا به داستان سیمرغ و استاد اعظم اساسین ها که تا اخرین لحظات عمرش هم با وجود فلج بودنش دست از مبارزه نکشید را پایان دهد...

تعداد ۱ نظر برای این مطلب درج شده

Kenway میگوید:

مقاله خیلی خوبی بود. کلا داستان کنوای ها و کورمک خیلی جالب بود. گرچه شک ندارم تو ادیسه خبری از اون شخصیت پردازی خوب نیست چون مشخصا نسخه بعد از ادیسه باز یه شخصیت دیگه رو میارن.

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی